ما در شبیهسازیها غرق شدهایم.
زمانی، «فوتوشاپ»، تهدیدی شد علیه اسناد مکتوب. و پس از فوتوشاپ، اسناد مکتوب عملاً از سندیت افتادند.
سپس، افترافکت، همان کاری که فوتوشاپ با عکس میکرد، با فیلم صورت میداد.
و در گامی دیگر، اودیشن، صدا را شبیهسازی میکرد.
حالا صداتصویر متحرک، به همان دقت تصویر ثابت قابل دستکاری شده است.
ما در دوران زوال سندیتها به دلیل وفور شبیهسازی زندگی میکنیم.
زوال سندیتها، با شبیهسازیِ دستساز فوتوشاب و افترافکت و اودیشن محقق شد.
و حالا، با ورود هوش مصنوعی به حیطه شبیهسازی، «ژرفدروغ» یا دیپفیک به وجود آمده.
ژرفدروغ، تولید ماشینی دروغ با جزئیات است.
و با ژرفدروغ، دیگر نمیشود، مطلقاً به هیچ صداتصویری اعتماد کرد.
درست در شب یک انتخابات سرنوشتساز، میشود صدا، تصویر یا صداتصویر ژرفدروغینی منتشر کرد، و ورق را برگرداند.
و این، مخاطرهای است که سلامت هر انتخاباتی را تهدید خواهد کرد.
چندسالی که است که در متن شبکههای اجتماعی، اسنادی منتشر و سپس تکذیب میگردد.
و تکذیب، وقتی اتفاق میافتد که دروغ، خسارت خود را وارد آورده.
حالا، ژرفدروغ که تولید ماشینی دروغ است، تهدید قطعی علیه مردمسالاری محسوب میشود.
برای رویارویی با ژرفدروغها، اعمال محدودیتهای قانونی چندان مؤثر نیستند؛ زیرا ژرفدروغها فراتر از مرزهای ملی عمل میکنند.
از این گذشته، همچنان دگمهای آزادی بیان و حقوق بشر که متعلق به دو قرن پیش هستند، دست برخوردهای قاطع و پشیمان کننده را بستهاند.
یک اتحاد جهانی و اقدام جمعی برای مجازات سنگین ژرفدروغها لازم است.
یک راه حل دیگر، سواد رسانهای است.
سواد رسانهای مردم را از اعتماد به منابع نامطمئن پرهیز میدهد.
این، تا حدودی مؤثر هست، ولی
ژرفدروغ، متکی بر بازسازی ماشینی و دقیق صداتصویر است، و صداتصویر، منبع تاریخی اعتماد بوده است.
مؤثرترین روش، احیای «سنتهای قابلاعتماد» است؛
احیای سنتهایی که به اتکاء زمینههای تاریخی ارتباطات انسانی، پیامهای قابل اعتماد را در مواقع ضروری منتقل کند و جامعه را از افتادن در تندبادهای احساسات برانگیخته از شبکههای اجتماعی باز دارد.
در میان «سنتهای قابل اعتماد»، دین و نهادهای دینی جایگاه ممتازی دارند.
مشارکت فعال مردم در نهادهای دینی، بسیاری از خطرات و از جمله خطرات ژرفدروغها را کمرنگ خواهد کرد.
توأم با اقتباسهای آزاد؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
هو العلیم